چـ ـ ـ ـ ـ ـــــــــــرا ؟
چـ ـ ـ ـ ـ ـــــــــــرا ؟

چـ ـ ـ ـ ـ ـــــــــــرا ؟

قمـــــــــــار عشق ...




عشق من بازی بود ؛
قصه ی مهر و وفا سوت لالایی بود
دست چپ تاس شرور
آن یکی تکیه بر قالی بود
تاس را من ریختم
نُمره اش ناب و تماشایی بود
تاس را تو ریختی
نُمره اش حاکی از بَد اِقبالی بود
ریختم ... ریختی "
نُمره کم آوردی ، باختی
همه ی قصه ی ما
باختن تو در صفحه ی بازی [ وفاداری ] بود ...