امشب ، گریه ام بی صداست ، مثلٍ آن برگی که از شاخه ی درخت ، بی صدا _با صدای سهمگین باد هم آواز میشود . میرقصد و بی صدا می نالند . و بی صبرانه ؛ به امید فردایی که رهگذری به دادٍ ، بغضی که در گلویش فرو مانده، به انتظار می نشیند...